شرح خبرنامه
انسان معجزه گر
تاریخ انتشار خبر : 1391/07/15
قانون کاينات بي طرف و بي احساس است. بدين معنا که، انرژيِ محض است؛ نه مي تواند خواسته ي شما را تشخيص دهد، نه ميان اميد و آرزوها و موارد تمايل و انزجارتان تمايز قايل مي شود. هر فکر، احساس يا عملي را که فرا فکني کنيد، مي پذيرد و آن ها را بي تفاوت و بي احساس به شکل وقايعي که هر روز تجربه مي کنيد به شما منعکس مي کند.
درست همان طور که آفتاب ميان خانه ي شاه و گدا تمايزي قايل نمي شود و به هر دو جا يکسان مي تابد، قانون کاينات نيز تمايزي ميان انواع مختلف انرژي در زندگي تان قايل نمي شود. هر چه را باور داشته باشيد بي کم و کاست به تان عرضه مي کند. پس، رمز درک معجزات، در نظر گرفتن باورهايي است که به شکل افکار و احساسات ابراز مي داريد.
وقتي متولد مي شويد، افکار و احساسات تان بي حد و مرز است، چون ذهن تان پاک و تميز است. آنچه کودکي خردسال به قانون کاينات فرافکني مي کند طبيعي، بي غل و غش و عاري از باورهاي محدود کننده است. کودکان اغلب به کارهايي دست مي زنند که ظاهراً غير ممکن است: فارغ از اين که محدوديتي براي خود در نظر بگيرند پشت فرمان خودروي پدر و مادرشان مي نشينند يا روي لبه ي ديواري بلند راه مي روند. بعدها، از راه تحصيل است که با محدوديت هايي که از بشر انتظار مي رود، آشنا مي شوند.
اما اين محدوديت ها و حصارها پندارهايي باطل هستند. پندارهايي غلط که توسط الگوهاي فکري نادرست و عقايد ناشي از جهالت شکل گرفته و از نسلي به نسل ديگر منتقل شده اند. اين کوه باورهاي غلط يا به قول کارل يونگ « ناخودآگاه جمعي » به مرور زمان اعتبار کسب مي کند و عاقبت مفاهيمي که نسل هاي بعدي به عنوان حقيقت مادي تجربه اش مي کنند استوار و پابرجا مي شود. گويا ميلياردها انساني که پيش از شما زيسته اند تجارب زندگي زميني تان را از قبل براي تان تعيين کرده اند.
اين مقرّرات به نبوغ و خلاقيت و درک اين که در اين دوره و زمانه هم معجزه امکان پذير است، ميدان نمي دهند. ساختارهاي اساسي در سيل اطلاعات شسته مي شوند، و ديگر حتي آمادگي خواندن درباره ي معجزه گران بزرگ را نداريم؛ اما توقع داريم مثل آن ها شويم! اين امر براي بيشتر مردم امکان پذير نيست، چون اسير محدوديت هايي شده اند که براي ذهن و جسم خود در نظر گرفته اند و تربيت غلطي که آنان را تحت سلطه دارد از تکامل و رشد روحاني بازشان مي دارد.
منبع: انسان معجزه گر
استوارت وايلد- اميرحسن مکي
نظرات :