چرا احساس مي کنم بدشانس ترين انسان روي زمينم؟
تاریخ انتشار خبر : 1391/07/24

«هميشه در سوپرماركت در كندترين صفها ميايستم. آخرين جاي خوب پاركينگ، نصيب اتومبيل جلويي من ميشود. در سينما، مردي با موهاي بلند در صندلي جلويي من مينشيند. از يك جمع ده نفري، من تنها كسي هستم كه هنگام رد شدن يك اتومبيل به او آب پاشيده ميشود. احساس ميكنم در زندگي نميتوانم يك دم آسوده نفس بکشم و هميشه روند حوادث برعليه من است.»
تحليل
زندگي با شما بد تا كرده است. اگر در چنين وضعيت بدي قرار نگرفته بوديد ميتوانستيد بهتر از اين باشيد و بسيار بهتر عمل كنيد. اگر اين تفكرات به نظرتان آشنا ميآيد، احتمالاً بد مديريت كردن را با تقدير و سرنوشت اشتباه گرفتهايد. اين طرز تفكر توجيهي است براي آنچه كه در حال حاضر نيستيد اما ميدانيد كه ميتوانيد باشيد و باعث ميشود تا از حس مسئوليتپذيري در زندگي فاصله بگيريد و كمتر در معرض فشارهاي رواني باشيد.
ميان آنچه كه زندگي به شما داده و آنچه كه احساس ميكنيد بايد از زندگي ميگرفتيد تفاوت فاحشي وجود دارد. از آنجا كه نفس آسيبپذير و شكنندهتان مانع از مسئوليتپذيري در زندگي ميشود، بنابراين از نظر شما همهي دنيا به خاطر عدم موفقيتتان مقصرند. وقتي عوامل خارجي را عامل عدم موفقيتهاي خود ميدانيد، آنگاه قادريد تا خود را با چنين تفاوتي تطبيق دهيد. يكي از راههاي متعادل كردن اين بيعدالتي اين است كه در هر موقعيتي خود را توجيه كنيد. شما مسئول شادي و خوشبختيتان هستيد و بدون توجه به بهاي آن به دنبال هر موقعيتي باشيد كه بتوانيد اين شادي را به دست آوريد.
راهکار
1. نگاهتان را نسبت به دنيا تغيير دهيد. آيا هميشه در كندترين صف سوپرماركت ميايستيد يا فقط بعضي اوقات؟ آيا هرگز در سالن سينما يا تئاتر جاي خوبي نصيبتان نشده يا فقط وقتي پشت سر كسي كه موهاي بلند دارد مينشينيد متوجه اين موضوع ميشويد؟
هر زمان كه همه چيز به خوبي پيش ميرود سعي كنيد كه توجه بهتر و خاصتري نسبت به آن از خود نشان دهيد. اگر قصد داريد همه چيز را به «شانس» ارتباط دهيد پس اين راه را به طور كامل طي كنيد. چقدر خوششانسم كه امروز صبح اتومبيلم با اولين استارت روشن شد! چه شانس خوبي دارم كه امروز هوا خوب است! خيلي خوش شانسم كه در يك جاي خوش آب و هوا زندگي ميكنم!
دير يا زود احساس خوششانسي بيشتري خواهيد كرد يا اين باور را كه هر اتفاقي كه برايتان ميافتد به خاطر خوششانس بودن يا بدشانس بودنتان است از خود دور ميكنيد.
2. انتظار اتفاقهاي خوب را داشته باشيد. آيا چيزي به عنوان «بدشانسي» وجود دارد؟ درواقع، به نوعي جواب مثبت است! شما بد شانسيد چرا كه انتظارش را داريد. همانطور كه لايهي اُزُن اشعههاي مضر خورشيد را فيلتر ميكند، هر آنچه در اين دنيا تجربه ميكنيد ميبايست ابتدا از فيلتر انتظارات شما بگذرد.
هر چند وقت يك بار بدشانسي به شما رو ميكند؟ آيا به نظرتان اين اتفاقها به صورت متوالي و پشت سر هم نيست؟ وقتي روي دور شانسيد پشت سرهم خوب و وقتي شانس از شما رو برميگرداند پشت سرهم بد ميآوريد.
گاهي اتفاق ميافتد كه چند روز متوالي همه چيز به خوبي پيش ميرود و گاهي روزهايي را در زندگي تجربه ميكنيد كه حتي دوست نداريد صبحها از رختخواب خارج شويد.
انتظارات شما نقش قدرتمندي در واقعيت زندگيتان ايفا ميكنند و همان چيزي برايتان اتفاق ميافتد كه انتظارش را داريد. زندگي سخت نيست، اين انسان ها هستند كه آن را براي خود سخت ميكنند. گاهي زندگي رفتاري بيرحمانه و ناعادلانه دارد، اما اين بدان معنا نيست كه ميبايست هميشه انتظار بدترين چيزها را داشته باشيد. اگر بتوانيد اين عادت را از خود دور كنيد و انتظارات خوب و مثبتي را از زندگي خود داشته باشيد، بهترين چيزها برايتان اتفاق خواهد افتاد.
3. در صورت امكان موقعيتها را به شكلي مثبت تفسير كنيد. نه تنها هر واقعيتي برگرفته از انتظارات شماست، بلكه هر اتفاق مشابهي را ميتوان به گونهاي كاملاً متفاوت تفسير كرد. اگر به خود بقبولانيد كه روز خوبي داريد، وقتي اتومبيلي در چند سانتيمتري شما ترمز ميكند و شما صحيح و سالميد ميتوانيد آن را به حساب خوششانسيتان بگذاريد: «واي، چقدر خوششانس بودم!» حال اگر بر اين باور باشيد كه فرد بدشانسي هستيد، اين اتفاق مشابه را به گونهاي ديگر برداشت خواهيد كرد: «نزديك بود بميرم! هيچ وقت اتفاق خوبي برايم نميافتد!» يك طرز فكر باعث ميشود تا روحيهتان خوب شود و طرز فكر ديگر شما را ناراحت و عصبي ميكند. هر روز صبح و در طول روز به خود بگوييد كه روز بسيار خوبي داريد و همه چيز دارد به خوبي پيش ميرود. آنگاه خواهيد ديد كه چه روز فوقالعادهاي خواهيد داشت!
کلنجارهاي ذهني
دکتر ديويد جي. ليبرمن
اميرحسن مکي- هانيه حق نبي مطلق