شرح خبرنامه
چرا گاهي در پله ي اول باقي مي مانيم؟
تاریخ انتشار خبر : 1391/09/07
اگر به راستي خواهان پيشرفت هستيم بايد براي عملي کردن دانستهها و احساس خود هر كاري ميتوانيم انجام دهيم. بايد راه هايي پيدا کنيم تا آنچه را كه در درون ما وجود دارد به شکل عملي به نمايش درآوريم. در غير اينصورت قدر ارزش هاي ما دانسته نشده و استعدادهاي ما هدر ميرود.
چرا شکست بعضي افراد و موفقيت گروهي ديگر ما را شگفت زده ميکند؟ گاهي حتي به نظر ناعادلانه مي رسد. همهي ما افرادي با تحصيلات خوب، نگرش درست و خواسته هاي خالصانه را مي شناسيم که دلشان مي خواهد در زندگي به جايي برسند. همهي آن ها والديني خوب، کارمنداني صادق و دوستاني وفادار هستند. اما عليرغم دانش، احساسات و خواستههايشان هنوز هم مسير زندگي را با تلخي و يأس ادامه مي دهند و آنطور كه بايد پيشرفت نميكنند.
از طرف ديگر عده اي هم بيشتر از آنچه استحقاق دارند بدست ميآورند. آنان افرادي تحصيل نکرده با نگرش ضعيف دربارهي خودشان و ديگران و اغلب افرادي رياکار و بدون ارزش هاي اخلاقي هستند و عليرغم نداشتن فضايل خوب، دانش و قدرشناسي، گويا در اوج قرار دارند! تنها وجه مشترک اين افراد با كساني که بايد بهتر عمل کنند ولي ضعيف عمل مي کنند اين است که هر دو مي خواهند پيشرفت کنند.
چرا بعضي انسان هاي خوب تنگدست هستند درحاليکه افراد ناباب در ثروت غوطه ميخورند. چرا سوداگران مرگ و گروه هاي جنايتکار و مافيايي در آمريكا سوار خودروهاي مجلل مي شوند ولي بسياري افراد براي پرداخت بهاي خودرويي ارزان قيمت هم با مشکل مواجهاند؟ اگر خواسته هاي ما براي موفقيت به اندازهي خواسته هاي آنها قوي است و اگر فضايل بيشتري در فلسفهي خود داريم پس چرا نمي توانيم مثل آنها موفق باشيم؟
پاسخ اين است که شايد ما براي رسيدن به اهدافمان به اندازهي کافي تلاش نمي کنيم ولي آنها تلاش مي کنند؛ ما همهي آنچه را داريم بکار نمي گيريم اما آنها ميگيرند. ما براي تحقق آرزوهايمان زياد تلاش نميکنيم و برنامه نداريم، درحاليکه آنها بيشتر برنامه دارند و زمان بيشتري روي آن کار مي کنند. اطلاعات كافي دربارهي صنعت و بازارکار نداريم، اما آن ها دارند. ما به اندازهي کافي براي جذب منابع مؤثر با افرادي که مي توانند براي رسيدن به اهدافمان به ما کمک کنند ارتباط نداريم، اما آن ها دارند. درحاليکه ما براي آينده رؤيا پردازي ميکنيم آن ها فعاليت مي کنند. گرچه خطاكار هستند اما مداوم و شديد کار ميکنند و تعهد کاري آن ها باعث خجالت بسياري از ما مي شود.
شيطان در كمين است تا خلأ حاصل از فقدان خوبي را پر کند. تنها چيزي که شيطان براي پيروزي بر مردم خوب نياز دارد فعاليت نكردن آنهاست و متأسفانه بسياري از افراد خوب و مثبت تمايل به اين كار دارند. عدم فعاليت شديد و منظم، فرصت را براي شيطان فراهم مي کند و انسان خوب را با مشکل رو به رو مي سازد. اگر گاهي فکر مي کنيم زندگي عادلانه با ما تا نکرده است نبايد کسي بجز خودمان را سرزنش کنيم.
مي توان تصور کرد دنياي ما چقدر متفاوت ميشد اگر همين الان تعهد ميكرديم تا تمام توان خود را در هر کجا هستيم و با هر چه داريم وارد عمل سازيم. چه مي شد اگر همين الان با مطالعه شروع ميکرديم، نظم و ترتيب را جانشين اشتباهات کرده و ارتباط با افرادي که عقايد تشويق کننده دارند را آغاز مي کرديم؟ چه مي شد اگر همين الان خواستههايمان را به برنامه و برنامه را به فعاليتي اصلاح شده که ما را بهسمت تحقق اهدافمان هدايت کند تبديل مي کرديم؟ در اين صورت تحت هيچ شرايطي شيطان نمي توانست جايي براي خود پيدا کند و خوبي به سرعت جاي خود را پيدا مي کرد؛ و زندگيمان در كنار خانواده سرشار از چالشهاي مثبت، هيجان و موفقيت ميشد. چه ثروتي براي نسل بعد بجا مي گذاشتيم؟ ثروتي از فضايل، صداقت و سرمايه که با آن مي توان دنياي جديدي ساخت؛ و همهي اينها نتيجهي استفاده از مهارت ها و استعدادهايمان است.
پنج قطعه اصلي پازل زندگي
جيم ران- منصوره سادات بيطرف
نظرات :