شرح خبرنامه
تا به حال هيچ زني اختراعي نداشته؟!
تاریخ انتشار خبر : 1393/04/30
در يک روزنامه خواندم که تا به حال هيچ زني اختراعي نداشته است. خوب، آن روزنامه بايد يک تجديد نظر در کارش بکند. البته من به آدم‌هاي شايعه‌پرداز کاري ندارم، منظورم دستگاه‌هاست و اگر مخاطب من آدم‌ها هم باشند بهتر است بگويم مردها! اگر زن‌ها اختراعي نداشتند آن روزنامه هيچ‌گاه چاپ نمي‌شد. دوستان عزيز فکر كنيد. شما زنان هم فکر کنيد. حرف شما اين است که ما نمي‌توانيم ثروتمند شويم چون بايد در خانه رخت بشوييم و رفت و روب و خياطي کنيم يا هزارتا کار ديگر. با همه‌ي اين‌ها اگر خودتان بخواهيد مي‌توانيد ميليونر شويد؛ فقط كافي است به اين دستورالعمل گوش کنيد و آن را پي بگيريد. مي‌گويند يک زن تا به حال چيزي اختراع نكرده است، از شما مي‌پرسم پس کي بود که ماشين پارچه بافي جاکوارد را اختراع کرد و گره‌هاي لباس‌هايي را که مي‌پوشيد بافته است؟ خانم جاکوارد. غلتك ماشين چاپ را زنان کشاورز اختراع کردند. کي بود که دستگاه پنبه‌زني را در جنوب کشور اختراع و به طرز چشمگيري کشور را ثروتمند کرد؟ خانم جنرال گرين مخترع اين دستگاه بود و آن را به آقاي ويتني نشان داد و او هم آن را از چنگش درآورد. مخترع چرخ‌خياطي کي بود؟ اگر فردا به مدرسه بروم و اين پرسش را از فرزندان شما بپرسم به طور حتم مي‌گويند: الياس هاو.
اين آقا در جنگ داخلي آمريکا هم‌رزم من بود و گاهي اوقات به چادر من مي‌آمد و مي‌شنيدم که مي‌گفت چهارده سال براي ساختن آن ماشين خياطي خون دل خورده. اما در حقيقت اين زن او بود که روزي به اين فکر افتاد که اگر اوضاع به همين منوال پيش برود از گرسنگي مي‌ميرند و يا ديگران به زودي آن را اختراع مي‌کنند، بنابراين ظرف دو ساعت چرخ خياطي را اختراع کرد. البته شوهرش امتياز آن را به نام خودش به ثبت رساند. مردها هميشه اين‌کار را مي‌کنند!
کي بود که ماشين چمن‌زني و درو را اختراع کرد؟ طبق اعتراف محرمانه‌ي آقاي مک کورميک که جديداً هم افشا شد، معلوم شد زني در غرب ايالت ويرجينيا زندگي مي‌کرده که بعد از آنکه پدرش در ساخت ماشين درو ناکام ماند و دست از ادامه‌ي کار کشيد، چند تيغه‌ي قيچي برداشت و آن‌ها را باهم به لبه‌ي يک تکه چوب صاف و مسطح با ميخ وصل كرد که از هر جفت تيغه يکي متحرك بود، سپس آن‌ها را به گونه‌اي سيم‌کشي کرد که وقتي سيم را از يک طرف مي‌کشيدي تيغه‌ها به هم بسته مي‌شدند و وقتي از جانب ديگر سيم را مي‌کشيدي تيغه‌ها از هم باز مي‌شدند و اين ايده، الهام بخشِ اختراع ماشين چمن‌زني بود. اگر خوب به يک ماشين چمن‌زني نگاه کنيد چيزي نمي‌بينيد مگر چند تيغه.
اگر يک زن قادر به اختراع ماشين چمن‌زني است يا مي‌تواند دستگاه پارچه‌بافي جاکوارد را اختراع کند، اگر او مي‌تواند دستگاه پنبه‌زني يا بازوي متحرک تراموا را ابداع و سفر با تراموا را ممکن كند، اگر يک زن بر مبناي گفته‌ي آقاي کارنگي مي‌تواند دستگاه پرس آهن را اختراع کند که به کمک فولاد ايالات متحده آمده، پس «ما مردها» هم مي‌توانيم مخترع باشيم! اين را براي دلخوشي مردها مي‌گويم!
زمين هاي الماس
راسل کانول
امير نادري باروق
نظرات :