شرح خبرنامه
وقتي خدا درمانگر تو باشد
تاریخ انتشار خبر : 1395/04/03
شخص خودبين، اسير اميال و هوسهاي خود ميشود و در جستوجوي تأييد ديگران است. به بيان ديگر، زندگي او مالِ خودش نيست؛ و اين وابستگي، احساس عجز و درماندگي را سبب ميشود. اين، سرآغاز خرافهپرستي است؛ خرافهپرستي زماني شکل ميگيرد که نتوانيم تشخيص دهيم چه چيز در زندگي تحت کنترل و اختيار ما است و چه چيز از کنترل و اختيار ما خارج است. در اين حالت، رابطهي ميان علت و معلول مبهم و نامشخص است، در نتيجه، اسير خرافه و بيارادگي ميشويم. از آنجا که ميخواهيم به نوعي احساس کنترل و تسلط داشته باشيم، ميان يک واقعه و رفتار، رابطهاي ترسيم ميکنيم؛ براي مثال، اگر سه بار روي ميز بزنيم جلسه به خوبي و خوشي برگزار خواهد شد و مواردي از اين دست. چنين رفتارهايي احساس اختيار و کنترل را در ما ايجاد ميکنند.
وقتي ايمان نداشته باشيم که ميتوانيم بر زندگي خود تأثير بگذاريم، از تلاش و کوشش در هر زمينهاي دلسرد ميشويم؛ بهويژه در مواردي که بازدهي کار مستقيم و تضمينشده نباشد.
براي برخورداري از سلامت عاطفي و احساسي بايد باور داشته باشيم که اگر اقدام X را انجام دهيم نتيجهي Y عايدمان ميشود. درماندگي اکتسابي ، اصطلاحي که توسط روانشناسي به نام مارتين سليگمن باب شد، زماني پديدار ميشود که شخص احساس کند چون از کنترل و اختيار برخوردار نيست، بهتر است وا دهد. سليگمن معتقد است مردم وقتي باور کنند که اعمالشان تأثيري بر نتيجه نخواهد داشت، دچار عجز و درماندگي ميشوند.
وقتي خدا درمانگر تو باشد
دکتر ديويد جي. ليبرمن
اميرحسن مکي
نظرات :